محمدولی دارابی- وس اندرسون است دیگر… نابغهای که آثار خاص و منحصربهفردش همچون «هتل بوداپست» همواره تحسین برانگیز بوده است و توانسته بهواسطهی فیلمهای مهندسی شدهاش، سبک روایی خودش را پایهگذاری کند.
«گزارش فرانسوی»، عاشقانهای نوستالژیک برای ادای احترام به روزنامهنگاران است که با روایتی شاعرانه، یک کمدی موقعیّت را خلق میکند. این فیلم از حیث تماشای وسواسهای دیوانهوار وس اندرسون در بهکارگیری تکنیک و فضاسازیهای فانتزی، بسیار جذّاب و لذّتبخش است امّا مشکل بزرگ آنجاست که فیلمساز، تحت تاثیر موفّقیت آثار قبلیاش، بهشدّت در نقش خودش فرو رفته و گزارش فرانسوی را بیش از حد وس اندرسونی ساخته است که تماشایش واقعا سخت است.
ترکیب رنگهای چشمنواز و قاببندیهای متقارن، از مؤلفههای ثابت دیداری آثار وس اندرسون است که در این فیلم با تکیه بر نورپردازی کنتراست بالا و کاتهای پر جنب و جوش، فرم تکنیکمحورش را بسط و گسترش داد. حساسیّت در توجّه موشکافانه به جزئیات و عناصر بصری، بهسان یک معمار، و ارائه تصاویر کارت پستالی و اتوکشیده، وس اندرسون را از سایر فیلمسازان موجود متمایز میکند. همچنین استفاده از انیمیشن در یکی از مهمترین سکانسهای پرتنش فیلم، تمهید جسورانه و نشانهای از خلاقیّت فیلمساز محسوب میشود.
اکنون دیگر بر همگان ثابت شده که تکنیک در فیلمهای وس اندرسون، حرف اوّل و آخر را میزند. او هرچه در تکنیک پیشروی موفقیتآمیز داشته، در داستان بالعکس این مسیر را برگزیده که به موجب آن، فهمیدن قصههایش کمی دشوار است و بیننده را کلافه میکند. شاید هم بخشی از جذّابیت اثر در این ناتوانی درک داستان باشد. شالوده داستان گزارش فرانسوی روی مرز ظریفی از واقعیّت و تخیّل بنا میشود. قصهای پر از دیالوگ با ساختار فیلمنامه آنتولوژی و بهرهگیری ماهرانه از عناصر سینمای پست مدرن، سه داستان اپیزودیک مجزا را در پایان بهیکدیگر متّصل میکند.
«گزارش فرانسوی» مانند سایر فیلمهای اندرسون پر از فرصتهای زیباییشناختی است؛ لباس، معماری، مبلمان، غذا، طراحی و گفتمان. این فیلم شبیه هیچ فیلم دیگری نیست و مطمئناً تماشای این فیلم با سبک خاصّش و دیوانهبازی های کارگردان، به مذاق هر مخاطبی خوش نمیآید. امّا لحن طنزگونه، فانتزی و تا حدودی خندهدار گزارش فرانسوی، بیانیهای اعتراضی بر جایگزینی تکنولوژی بهجای روزنامه محسوب میشود.