یکتا هنر- محمدصالح حجتالاسلامی؛ فرصتی دست داد تا در آخرین ساعاتِ آخرین روز از سال عجیب و نه چندان خوشایند سال ۱۴۰۲، حسن ختامی را رقم بزنم و با حضور در کنسرت علیرضا قربانی و سوار بر امواج صدای دلنوازش و اشعار زیبای عرفانی و حتی بعضاً انتقادی انتخاب شده، روح خود را به پرواز در آورم؛ در عالم خیال غوطهور شوم و کمی سبکتر به پیشواز سال نو بروم.
از یک سو آخرین روز اسفند باشد و روزه ماه رمضان و خوانندهای که هنوز داغدار درگذشت همسرش بود، از سویی دیگر کنسرتی که تنها دقایقی پس از لحظات عرفانی افطار آغاز میشد و خیل مشتاقانی که نه تنها بلیت نسبتاً گران این کنسرت را خریداری کردهاند، بلکه تقریباً از دو ساعت قبل در محل برگزاری کنسرت حضور پیدا کرده و در انتظار آغازش نشستهاند، حس پارادوکسیکالی را رقم می زد که خود بر هیجانات این تجربه زیبا میافزود.
اگرچه بخش عمدهای از لیست قطعات انتخاب شده برای این کنسرت به نوعی نشان از دلتنگی استاد برای یار سفر کردهاش داشت اما آیا کسی از حال دل علیرضا قربانی که امروز چهلمین روز درگذشت همسرش هست خبردار خواهد شد؟ آیا این بار صدایش محزونتر از همیشه خواهد بود؟ آیا این همه هوادار یادش خواهد بود که امشب با شبهای دیگر متفاوت است و باید به استاد دلداری داد؟ آیا تیم برگزار کننده به همین مناسبت تدارک خاصی دیده است؟ یا همانطور که علیرضا قربانی پیش از این هم اعلام کرده بود و بی وقفه به احترام علاقمندان پرشمار خود در اقصی نقاط کشور و جهان به برگزاری کنسرتهایش پایبند مانده بود، این بار هم غم خود را در سینه حبس خواهد کرد و کنسرتش را به بهترین شکل و بدور از لحظات احساسی شخصی برگزار خواهد کرد؟ باید منتظر می ماندیم و میدیدیم … .
چیزی نگذشت که انتظارها به سر رسید و با مدیریت خوب تیم تشریفات و برنامه ریزی خوب مخاطبان و برگزار کنندگان سالن بزرگ اسپیناس پالاس که مملو از جمعیت شده بود، شاهد به روی صحنه آمدن بخشی از گروه نوازندگان و خواننده محبوب خود بودیم.
قطعه «عروج» با شعری از ابوسعید ابوالخیر آغازگر کنسرت بود و با قطعات «پریشانی»، «پل»، زلف سیه»، «مرا ببخش» و «بیگناه» ادامه یافت.
در نیمه کنسرت، علیرضا قربانی ضمن خیرمقدم به حاضران در سالن، با چهرهای غم آلود و صدایی لرزان از حاضران درخواست کرد دعای خیری برایش کنند. سپس بیتی از حافظ «ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی / از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی» را قرائت کرد و قطعه «میدانی تو» با شعری از ابوسعید ابوالخیر را تقدیم به روح همسرش کرد.
در اینجای کنسرت، سوز صدای استاد در سالن پیچید و برخی از مخاطبان نیز چشمانشان تر شد.
پس از اجرای این قطعه بود که قربانی تاب نیاورد و صحنه را ترک کرد و ارکستر به اجرای قطعهای بدون کلام پرداختند تا جو غم آلود حاکم بر سالن تغییر کند.
انتظار علاقمندان علیرضا قربانی محقق شد و ترانههای نوستالژی او نیز اجرا شد تا بتوانند با استاد همخوانی کنند، این همراهی در قطعه آخر یعنی «روزگار غریب» به اوج رسید و قربانی نیز برای سپاس از این همراهی دو بار این قطعه را اجرا کرد.